من اخلالگرم
از سرزمین رنج و حرمان
کوچههای غم، زاغههای فقر
از ملک محرومان
از گوشهی ایران
با خشم میآیم
با کینه میآیم
آی مردم من اخلالگرم
پدرم را بینانی کشت
و میگفت ولی
که خدا رزاق است.
پس بگویید که نانم به کجا پنهان است؟
ز چه رو زندگیام بیسر و بیسامان است.
چه کسی نان مرا دزدیده؟
یا چه کسی سفرهی ایمان مرا برچیده؟
همه گویند که اخلالگرم
لیک من پیرو پاک بوذرم
مردی از طایفهی غفاری،
گنهش چیست جز اخلالگری؟
و کدامین اخلال؟
کارش اخلال به کار اشراف
زدن کتف شتر بر سر کعب الاحبار
حرفش آیات شریف قرآن.
و قیامی به بلندای ظهور
دانشجوی شهید مهدی رجب بیگی
|